خنده گریه
خندیدم به خنده ی آنکه خندید به خنده ی من، گریستم به گریه ی آنکه گریست به خنده ی من
آنکه خندید به خنده ی من، ندانست خنده ی من بهر چه بود!!
وآنکه گریست به خنده ی من ،داشت دلی همچون دل رنجیده ی من
تورو دوست دارم مثه حس دوباره ی تولدت
تو رو دوست دارم وقتی میگذری همیشه ازخودت
تورو دوست دارم مثه خواب خوب بچگی
بغلت میگیرم و میمیرم به سادگی
تو رو دوست دارم مثه دلتنگیای وقت سفر
تورو دوست دارم مثه حس لطیف وقت سحر
تو رو دوست دارم...
گر گرد کسی بسیار گردی
گرچه بس عزیزی خوار گردی
گرچه بس عزیزی خوار گردی
خدایا
بالاتر از بهشت سراغ داری ؟
برای مادرم میخواهم...
+ نوشته شده در دوشنبه شانزدهم دی ۱۳۹۲ ساعت 19:14 توسط رضا بابائیان
|