دو شعر زيبا از فريدون مشيري
من بر آنم كه در اين دنيا
خوب بودن به خدا . سهل ترين كارهاست
و نميدانم كه چرا انسان
تا اين حد با خوبي بيگانه است؟!
و همين درد مرا سخت مي آزارد...
*********************
سرخوشانند ستايشگر خورشيد و زمين
همه مهر است و محبت نه جدال است و نه كين
اشك مي جوشد در چشمه ي چشمم ناگاه
بغض مي پيچد در سينه ي سوزانم آه
پس چرا ما نتوانيم كه اين سان باشيم
به خود آييم و بخواهيم كه :
انسان باشيم ...
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم آبان ۱۳۹۱ ساعت 22:49 توسط فروغ السادات عرب نجفی
|